به شرط چاقو
چرا كارد مي برد؟
مي برد چون تيز است. مرد حسابي! تو هم ما را گرفته اي؟!
و سوال بعد اين است كه چرا كارد بايد تيز باشد؟
اگر از روبرو به تيغه ي كارد نگاه كنيد مي بينيد حالتي مانند عدد هفت فارسي يا حرف «V» انگليسي دارد. كاري كه شما با كارد انجام مي دهيد اين است كه با دست نيرويي را به كارد وارد مي كنيد، اين نيرو به لبه ي «V» مانند مي رسد و از طريق باريك ترين مساحت ممكن يعني نوك تيز همان «V» به ميوه يا سبزي يا گوشت يا هر سوژه ي (!) ديگري منتقل مي شود.
اين لبه ي تيز مساحت كمي دارد بنابراين، كل نيروي دست شما در يك سطح كوچك جمع مي شود و به ميوه منتقل مي شود. يعني «فشار» را افزايش مي دهيم. نتيجه اينكه براي پوست كندن ميوه نيازي به كارد نداريد فقط نياز به يك سطح با سطح مقطع كم داريد تا فشار ناشي از دستتان را افزايش دهد. مثلاً با ناخن هايتان هم مي توانيد پوست ميوه را بگيريد البته عقل سليم حكم مي كند چنين كاري را در ملا عام انجام ندهيد.
اينجا نبايد بريدن رخ دهد
منظور از «اينجا» جايي است كه شما مي خواهيد خودرو را روي زمين به حركت در آوريد. عرض چرخها و در حقيقت اثري كه روي خاك مي گذارند مثل همان سطح تيز چاقو است اما اينجا بايد مساحت به قدر كافي بزرگ باشد تا خودرو در زمين فرو نرود بهتر است بگوييم خودرو نبايد زمين را مثل كارد ببرد.
هر قدر وزن خودرو بيشتر باشد، دردسرهاي ما براي نگه داشتن خودرو روي زمين بيشتر است و سرانجام به نقطه اي مي رسيم كه ديگر چرخهاي لاستيكي جوابگوي كار نيست.
چرخ دوباره اختراع مي شود
زماني به اين اختراع مجدد نياز شد كه سنگين ترين خودروهاي جهان پا به عرصه گذاشتند: تانكها «Tank» كه به جاي چرخهاي جداگانه از شني هاي «Track» عريض استفاده مي كنند «شني با تلفظ شه-ني». «Track» را در فارسي گهگاه به زنجير نيز ترجمه مي كنند.
اينجا نبايد بريدن رخ دهد
منظور از «اينجا» جايي است كه شما مي خواهيد خودرو را روي زمين به حركت در آوريد. عرض چرخها و در حقيقت اثري كه روي خاك مي گذارند مثل همان سطح تيز چاقو است اما اينجا بايد مساحت به قدر كافي بزرگ باشد تا خودرو در زمين فرو نرود بهتر است بگوييم خودرو نبايد زمين را مثل كارد ببرد.
هر قدر وزن خودرو بيشتر باشد، دردسرهاي ما براي نگه داشتن خودرو روي زمين بيشتر است و سرانجام به نقطه اي مي رسيم كه ديگر چرخهاي لاستيكي جوابگوي كار نيست.
چرخ دوباره اختراع مي شود
زماني به اين اختراع مجدد نياز شد كه سنگين ترين خودروهاي جهان پا به عرصه گذاشتند: تانكها «Tank» كه به جاي چرخهاي جداگانه از شني هاي «Track» عريض استفاده مي كنند «شني با تلفظ شه-ني». «Track» را در فارسي گهگاه به زنجير نيز ترجمه مي كنند.
مبتكر اين سيستم آمريكايي هايي به نامهاي بنجمين هولت «Benjamin Holt» و دَنيل بِست «Daniel Best» بودند و نمايش موفقيت آميز تراكتور هولت در 1904 روي داد.
شني به كار رفته در اين تراكتور عبارت بود از قطعات چوب مستطيل شكل كه با زنجير به يكديگر متصل شده بودند. شايد ترجمه ي «Track» به زنجير در فارسي هم از همينجا نشات گرفته باشد. چارلز كلمنتز «Charles Clements» خبرنگاري كه از نمايش اين تراكتور گزارش تهيه مي كرد بي آنكه بخواهد، يكي از معروفترين نامهاي تجاري «Brand» تاريخ را خلق كرد: «تراكتور ساخت هولت مثل يك هزارپاي پشمالو روي تپه ها مي خزد» و لفظ هزارپاي پشمالو در انگليسي چيزي نيست به
جز «Caterpillar» با تلفظ «كَ-ته ر-پي-له ر» كه در فارسي معمولاً آن را كاترپيلار مي گوييم. (هر چقدر گشتم ترجمه ي تو دل برويي براي «Caterpillar» پيدا نكردم ولفظ نوشته شده از سر ناچاري است!)

نام كاتر پيلار، هولت را شديداً تحت تاثير قرار داد تا حدي كه شركت «Holt Caterpillar Company» نام گرفت و چند سال بعد هولت نام خودش را نيز از عنوان شركت حذف كرد و شركت كاترپيلار متولد شد.
پدر بزرگ به سربازي مي رود
عملكرد عالي تراكتور كاتر پيلار باعث شد در جنگ جهاني اول وزارت جنگ انگلستان سفارش ساخت «تراكتورهاي توپخانه» «Artillery tractor» را صادر كند كه وظيفه ي آن جابجايي توپها بود.

جز «Caterpillar» با تلفظ «كَ-ته ر-پي-له ر» كه در فارسي معمولاً آن را كاترپيلار مي گوييم. (هر چقدر گشتم ترجمه ي تو دل برويي براي «Caterpillar» پيدا نكردم ولفظ نوشته شده از سر ناچاري است!)

نام كاتر پيلار، هولت را شديداً تحت تاثير قرار داد تا حدي كه شركت «Holt Caterpillar Company» نام گرفت و چند سال بعد هولت نام خودش را نيز از عنوان شركت حذف كرد و شركت كاترپيلار متولد شد.
پدر بزرگ به سربازي مي رود
عملكرد عالي تراكتور كاتر پيلار باعث شد در جنگ جهاني اول وزارت جنگ انگلستان سفارش ساخت «تراكتورهاي توپخانه» «Artillery tractor» را صادر كند كه وظيفه ي آن جابجايي توپها بود.

سيستم شني مزاياي جالبي دارد: اولين مزيتش: قابليت تحمل وزن سنگين است و از مزيتهاي ديگر مي توان به امكان چرخش 180 درجه اي در جا، قابليت رد كردن چاله چوله هاي زمينهاي ناهموار (به بيان خودمان تانك هرگز در جوب نمي افتد) و قابليت تردد در زمينهاي ناهموار و حتي نرم (ولي نه باتلاقي) اشاره نمود.
همه ي اين مزايا در تراكتورهاي كاترپيلار موجود بود و اين تراكتور امروز عنوان «پدربزرگ تانك» را يدك مي كشد.
با مشاهده ي كارايي تراكتورهاي توپخانه، ارتش انگلستان به فكر ابداع تانك «Tank» افتاد. تانك به بيان ساده چيزي نيست مگر يك توپ كه روي يك شاسي شني دار سوار شده است و براي حفاظت از خدمه اش از يك زره «Armour, Armor» ضخيم و محكم استفاده مي كند.
ظاهراً براي اغفال دشمن، انگليسي ها در نامه نگاري از واژه ي «مخزن آب» يا «تانك آب» «Water Tank» براي نامگذاري اين سلاح جديد استفاده مي كردند و پس از ورود آن به سرويس همان نام تانك روي آنها باقي ماند كه با توجه به ظاهر تانكها نام چندان بي مسمايي هم نيست!
سنگين وزنها
يكي از سنگين ترين تانكهايي كه تاكنون ساخته شده است تانك آلماني پانزر-8 ماوس «Panzer VIII Maus» نام داشت كه فقط دو نمونه از آن ساخته شد. پانزر-8 هرگز به توليد انبوه نرسيد و درخاتمه ي جنگ جهاني دوم اين نمونه ها به دست متفقين افتاد. وزن تانك 188 تن بود.

هدف از طراحي تانكهاي سنگين اين بود كه از آنها براي شكستن خطوط دفاعي دشمن استفاده شود. اكثر آنها داراي زره هايي بسيار ضخيم بودند و همين مساله باعث پايين بودن سرعت آنها شد. با توسعه ي موشكهاي ضد تانك، «سنگين وزنها» اندك اندك محو شدند و جاي خود را به تانكهاي سبك تر و سريعتر دادند.
چند تانك معروف
همه ي اين مزايا در تراكتورهاي كاترپيلار موجود بود و اين تراكتور امروز عنوان «پدربزرگ تانك» را يدك مي كشد.
با مشاهده ي كارايي تراكتورهاي توپخانه، ارتش انگلستان به فكر ابداع تانك «Tank» افتاد. تانك به بيان ساده چيزي نيست مگر يك توپ كه روي يك شاسي شني دار سوار شده است و براي حفاظت از خدمه اش از يك زره «Armour, Armor» ضخيم و محكم استفاده مي كند.
ظاهراً براي اغفال دشمن، انگليسي ها در نامه نگاري از واژه ي «مخزن آب» يا «تانك آب» «Water Tank» براي نامگذاري اين سلاح جديد استفاده مي كردند و پس از ورود آن به سرويس همان نام تانك روي آنها باقي ماند كه با توجه به ظاهر تانكها نام چندان بي مسمايي هم نيست!
سنگين وزنها
يكي از سنگين ترين تانكهايي كه تاكنون ساخته شده است تانك آلماني پانزر-8 ماوس «Panzer VIII Maus» نام داشت كه فقط دو نمونه از آن ساخته شد. پانزر-8 هرگز به توليد انبوه نرسيد و درخاتمه ي جنگ جهاني دوم اين نمونه ها به دست متفقين افتاد. وزن تانك 188 تن بود.

هدف از طراحي تانكهاي سنگين اين بود كه از آنها براي شكستن خطوط دفاعي دشمن استفاده شود. اكثر آنها داراي زره هايي بسيار ضخيم بودند و همين مساله باعث پايين بودن سرعت آنها شد. با توسعه ي موشكهاي ضد تانك، «سنگين وزنها» اندك اندك محو شدند و جاي خود را به تانكهاي سبك تر و سريعتر دادند.
چند تانك معروف
«Panzer VI Tiger» و «T-34»

پاسخ آلمانيها، طراحي تانك پانزر 6 «Panzer VI» بود كه با نام ببر «Tiger» مشهور شد و تنها تانك زرادخانه ي آلمان بود كه با توپ 88 ميليمتري اش به راحتي از پس «T-34» بر مي آمد. اين دو تانك جدالهاي زيادي با يكديگر داشتند. نقطه ي اوج اين جدالها سال 1943 در نبرد دهشتبار كورسك «Battle of Kursk» بود: بزرگترين نبرد تانكها در تاريخ كه آخرين عمليات استراتژيك آلمانها در شوروي و در حقيقت آغاز افول ارتش رايش سوم بود.

T-72
اين هيولاي 46 تني نخستين تجربه ي جنگي اش را با نيروي هاي عراق در جريان هشت سال دفاع مقدس عليه ايران انجام داد (دهه ي 80 ميلادي). شايد نام هيچ ابزار جنگي ديگري در جريان دفاع هشت ساله به اندازه ي «T-72» ياد آور حماسه و شجاعت نباشد چرا كه سيستمهاي معمول ضد تانك ايران در آن زمان نمي توانست در زره «T-72» نفوذ كند. تا جايي كه من مي دانم تنها راه متوقف كردن «T-72» در آن زمان نزديك شدن نيروهاي پياده ايراني با نارنجكهاي دستي به تانكها و حمله به مخازن سوخت و موتور آنها بود عملياتي كه در يكي از كتابهاي تاريخي با واژه ي تكان دهنده ي «نبرد تن و تانك» توصيف شده بود.
صنعت هوا فضا نمي خواهد عقب بماند!
در دهه ي 60 ميلادي نيروي هوايي آمريكا بمب افكني طراحي كرد به نام «B36-Peacemaker» كه هدف آن رسيدن به خاك اتحاد جماهير شوروي و بمباران هسته اي آنجا بود. توضيح اينكه در آن زمان هنوز موشكهاي بالستيك دوران كودكي خود را طي مي كردند و بمب افكنها مهمترين نيروي استراتژيك محسوب مي شدند.

با بردي معادل 10 هزار كيلومتر، «B36» در حالت بارگيري شده براي عمليات داراي وزني حدود 119 تن (119000 كيلوگرم) بود. براي تحمل اين وزن، در يك طراحي جسورانه، نيروي هوايي تصميم به استفاده از سيستم شني گرفت. اين سيستم در عمل بسيار پر سر و صدا و سنگين نشان داد و نيروي هوايي به همان سيستم چرخهاي لاستيكي برگشت.

معمولاً تمامي تكنولوژي هايي كه امروز در دسترس ما است منشا نظامي دارد: اينترنت، «GPS» و حتي جراحي پلاستيك. در بين اين تكنولوژي ها سيستم شني شايد از معدود ابتكاراتي باشد كه از بخش غير نظامي به بخش نظامي راه پيدا كرد و پس از به كار گيري آن در تانك باعث تحول شگرفي در تاكتيكهاي رزمي و جنگ شد.
هر زمان كه به كرم پشمالوي كوچولويي نگاه مي كنم كه بي خيال و آرام روي شاخه مي لغزد و برگها را مي جود از خودم مي پرسم اگر اين كرم بداند از تراكتوري كه به نام او نامگذاري شده است يكي از مرگبارترين ابزارهاي جنگي به وجود آمده است چه حالي پيدا مي كند!

مراجع
واژه نامه
شني يا زنجير: Track
تانك: Tank
توپخانه: Artillery
زره: Armour, Armor
براي آلمانيها خيلي عجيب بود كه طي حمله به شوروي در جنگ جهاني دوم با غول بي شاخ و دمي مواجه شوند به نام «T-34» كه با آن توپ 85 ميليمتري اش عملكرد بهتري نسبت به تانكهاي آلماني داشت.

پاسخ آلمانيها، طراحي تانك پانزر 6 «Panzer VI» بود كه با نام ببر «Tiger» مشهور شد و تنها تانك زرادخانه ي آلمان بود كه با توپ 88 ميليمتري اش به راحتي از پس «T-34» بر مي آمد. اين دو تانك جدالهاي زيادي با يكديگر داشتند. نقطه ي اوج اين جدالها سال 1943 در نبرد دهشتبار كورسك «Battle of Kursk» بود: بزرگترين نبرد تانكها در تاريخ كه آخرين عمليات استراتژيك آلمانها در شوروي و در حقيقت آغاز افول ارتش رايش سوم بود.

T-72
اين هيولاي 46 تني نخستين تجربه ي جنگي اش را با نيروي هاي عراق در جريان هشت سال دفاع مقدس عليه ايران انجام داد (دهه ي 80 ميلادي). شايد نام هيچ ابزار جنگي ديگري در جريان دفاع هشت ساله به اندازه ي «T-72» ياد آور حماسه و شجاعت نباشد چرا كه سيستمهاي معمول ضد تانك ايران در آن زمان نمي توانست در زره «T-72» نفوذ كند. تا جايي كه من مي دانم تنها راه متوقف كردن «T-72» در آن زمان نزديك شدن نيروهاي پياده ايراني با نارنجكهاي دستي به تانكها و حمله به مخازن سوخت و موتور آنها بود عملياتي كه در يكي از كتابهاي تاريخي با واژه ي تكان دهنده ي «نبرد تن و تانك» توصيف شده بود.

صنعت هوا فضا نمي خواهد عقب بماند!
در دهه ي 60 ميلادي نيروي هوايي آمريكا بمب افكني طراحي كرد به نام «B36-Peacemaker» كه هدف آن رسيدن به خاك اتحاد جماهير شوروي و بمباران هسته اي آنجا بود. توضيح اينكه در آن زمان هنوز موشكهاي بالستيك دوران كودكي خود را طي مي كردند و بمب افكنها مهمترين نيروي استراتژيك محسوب مي شدند.

با بردي معادل 10 هزار كيلومتر، «B36» در حالت بارگيري شده براي عمليات داراي وزني حدود 119 تن (119000 كيلوگرم) بود. براي تحمل اين وزن، در يك طراحي جسورانه، نيروي هوايي تصميم به استفاده از سيستم شني گرفت. اين سيستم در عمل بسيار پر سر و صدا و سنگين نشان داد و نيروي هوايي به همان سيستم چرخهاي لاستيكي برگشت.

معمولاً تمامي تكنولوژي هايي كه امروز در دسترس ما است منشا نظامي دارد: اينترنت، «GPS» و حتي جراحي پلاستيك. در بين اين تكنولوژي ها سيستم شني شايد از معدود ابتكاراتي باشد كه از بخش غير نظامي به بخش نظامي راه پيدا كرد و پس از به كار گيري آن در تانك باعث تحول شگرفي در تاكتيكهاي رزمي و جنگ شد.
هر زمان كه به كرم پشمالوي كوچولويي نگاه مي كنم كه بي خيال و آرام روي شاخه مي لغزد و برگها را مي جود از خودم مي پرسم اگر اين كرم بداند از تراكتوري كه به نام او نامگذاري شده است يكي از مرگبارترين ابزارهاي جنگي به وجود آمده است چه حالي پيدا مي كند!

مراجع
*Kursk: History's greatest tank battle, Cornish N., Brassey's Inc., 2002.
*Modern Battle Tanks and Support Vehicles, Ray Hutchins, Merlin Publications 1997.
*http://www.provehicles.co.uk/top-10-heaviest-and-biggest-military-tanks-ever/
*http://fireflyforest.net/firefly/2007/02/27/beware-of-stinging-caterpillars/
*Modern Battle Tanks and Support Vehicles, Ray Hutchins, Merlin Publications 1997.
*http://www.provehicles.co.uk/top-10-heaviest-and-biggest-military-tanks-ever/
*http://fireflyforest.net/firefly/2007/02/27/beware-of-stinging-caterpillars/
واژه نامه
شني يا زنجير: Track
تانك: Tank
توپخانه: Artillery
زره: Armour, Armor
***************
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و هشتم بهمن ۱۳۸۹ ساعت توسط Ali Aminzadeh
|