قهرمان داستان ما فردي است به نام آنتوني فوكر «Anthony Fokker» كه در سال 1890 در «هند شرقي هلند» به دنيا آمد. امروز اين سرزمين را «اندونزي» مي ناميم. پس از بازگشت به هلند، حدود سن 20 سالگي، آنتوني فوكر جلاي وطن مي كند، به آلمان مي رود و در آنجا «كارخانه ي هواپيما سازي فوكر»  «Fokker Flugzeugwerke GmbH» را تاسيس مي كند.

جنگ جهاني اول

در جنگ جهاني اول براي نخستين بار، علاوه بر كاربردهاي ديده باني و بمباران، از هواپيما به عنوان يك شكاري استفاده شد. كارخانه ي فوكر مسووليت تامين هواپيماهاي نيروي هوايي آلمان را بر عهده داشت و بسياري از خلبانان معروف آلمان با هواپيماهاي فوكر تبديل به اسطوره هاي جنگهاي هوايي شدند. از معروفترين آنها مي توان به «Max Immelmann» و «Manfred von Richthofen» اشاره نمود. اين هم تصوير جنگنده ي معروف «Fokker Dr.I».


بازگشت به خانه
پايان جنگ جهاني اول شرايط تحقير آميزي را براي آلمان به وجود آورد. آلمانها ديگر اجازه ي ساخت هواپيما يا موتور آن را نداشتند. آنتوني فوكر مجدداً به هلند باز مي گردد و در آنجا «كارخانه ي هواپيما سازي فوكر» «
Fokker Aircraft Company» را بنيان مي گذارد. بر خلاف كارخانه ي آلماني اش، فوكر در هلند روي ساخت محصولات غير نظامي تمركز مي كند و هواپيماي سه موتوره ي فوكر 7  «Fokker F.VII trimotor» را توليد مي كند كه در آن سالها با استقبال خوبي مواجه مي شود.

فوكر مجدداً جلاي وطن مي كند. اين بار به آمريكا مي رود و در آنجا شعبه اي ديگر از شركتش را احداث مي كند. سرانجام در سال 1939 بر اثر ابتلا به مننژيت فوت مي كند. جنازه اش سوزانده مي شود و خاكسترش در «Driehuis»، گورستان خانوادگي فوكر در هلند، به خاك سپرده مي شود تا «هلندي سرگردان» سرانجام به آرامش برسد.

سرنوشت كارخانه ي فوكر چه شد؟
كارخانه ي فوكر در هلند به حيات خودش داد و تمركز كاري آن روي هواپيماهاي غير نظامي كوچك-متوسط بود. تقريباً تمامي فوكر هاي موجود در خطوط هوايي ايران از نوع «
F100» هستند كه عدد 100 تعداد تقريبي مسافرين را نشان مي دهد. نوع توربوپراپ «Turboprop» (موتور ملخي) فوكر هم با نام «F27» در ايران وجود دارد كه كاربران آن عمدتاً نيروي هوايي و وزارت نفت است. «F27» را با نام  فرندشيپ «Friendship» نيز مي شناسند. اين هم تصوير فوكر 100 معروف.


فوكر 100 از 1986 تا 1997 ، تقريباً به مدت 10 سال توليد شد و در زمان توليد جزو پر فروش ترين هواپيماهاي رده ي كوچك-متوسط بود اما در حال حاضر خط توليد آن تعطيل است. نظر شخصي من اين است كه فوكر 100  هواپيماي جمع و جور، بي سر و صدا و بامزه اي است و مرا به ياد كارتون جيمبو «
Jimbo and the Jet Set» مي اندازد! خودتان تصوير جيمبو را با فوكر 100 مقايسه كنيد!


علاوه بر توليد هواپيما، فوكر مونتاژ شكاري بمب افكن هاي اف 16 نيروي هوايي هلند را نيز بر عهده داشت. ولي بخت با كارخانه ي فوكر يار نبود: فوكر دچار ورشكستگي شد و به وسيله ي ساير شركتهاي بزرگتر خريداري شد. حدود سال 1996 كارخانه ي فوكر كه زير نظر شعبه ي هوا فضاي دايملر بنز فعاليت مي كرد تعطيل شد و پرونده ي ساخت هواپيماهاي فوكر براي هميشه به بايگاني سپرده شد.

آقاي فوكر به غير از هواپيما سازي كار ديگري نكرد؟
در واقع معروفيت آنتوني فوكر به خاطر هواپيما سازي نيست بلكه به خاطر مكانيزمي است كه او در جنگ جهاني اول روي هواپيماهاي فوكر نصب نمود و يكي از اساسي ترين مشكلات جنگهاي هوايي را حل كرد.

نشانه گيري سه بعدي...نه! امكان ندارد!
نخستين نبردهاي هوا به هوا به گونه اي بود كه هواپيماهاي متخاصم كنار هم مي آمدند و سپس با هفت تير يا تفنگهاي انفرادي شروع به شليك به سمت يكديگر مي كردند تا بالاخره يكي از پا در مي آمد. اما در جنگ بايد تا جايي كه مي شود از تير رس دشمن دور شد و دقيق نشانه گيري كرد. مغز بشر به گونه اي كار مي كند كه در فضاي سه بعدي گيج مي شود و براي نشانه گيري دقيق حتماً بايد يك مرجع ثابت داشته باشد و كار را دو بعدي انجام دهد. بنابراين، طراحان روي هواپيماها مسلسل هايي نصب كردند با نواخت تير بالا، برد بيشتر و درست جلوي خلبان تا نشانه گيري دقيق، راحت و مرگبار باشد.

اما يك مشكل بسيار بزرگ در اينجا وجود داشت: هواپيما داراي ملخ است و گلوله ي مسلسل نبايد به ملخ بخورد! ملخ هواپيما براي بازدهي بهتر در جلوي هواپيما قرار مي گيرد پس گلوله بايد از لابلاي پره ها عبور كند!

فرانسوي ها ايده ي جالبي پياده كردند: آنها دو زائده به شكل عدد هشت فارسي روي پره ها، نصب كردند زماني كه پره روبروي مسلسل در حال شليك مي رسيد، اين صفحات، گلوله ها را منحرف مي كرد تا به پره نخورد. پس از عبور ملخ و تا رسيدن پره ي بعدي گلوله ها از فضاي آزاد عبور مي كردند. اين مكانيزم به وسيله ي رولان گروس «
Roland Garros» با تلفظ «گَ-روس» فرانسوي ابداع شد و اولين بار روي يك جنگنده ي مورن-سونيه «Morane-Saulnier» استفاده شد. البته چند ايده ي ديگر نظير پيچيدن نوار فلزي دور پره ها نيز به كار گرفته شد اما مكانيزم گروس يا «گوه ي گروس» «Garros wedge» بهترين بازدهي را داشت ولي گلوله ها را هم هدر مي داد.


آلمانيها چند جنگنده ي مورن را به چنگ آوردند و سعي كردند مكانيزم را آن را كپي كنند. اما اين كار امكان نداشت چون وزن مرمي (قسمت نوك تيز سر فشنگ كه پرتاب مي شود) فشنگهاي آلماني نسبت به فرانسوي بيشتر بود و با لايه اي از فولاد پوشش داده شده بودند. اين مرمي ها قادر بودند به راحتي بدنه ي چوبي-پارچه اي هواپيماهاي آن زمان را متلاشي كنند و حتي از فلز نيز بگذرند. پس مكانيزم انحراف گلوله ي گروس براي آنها غير قابل استفاده بود چون با اولين شليك متلاشي مي شد. اينجا بود كه آقاي آنتوني فوكر به ميدان آمد.

...و آقاي فوكر چه كار كرد؟
فوكر مكانيزمي ابداع كرد به نام دستگاه متوقف كننده «
Interrupter gear». در اين مكانيزم زماني كه پره به جلوي مسلسل برسد، به صورت خودكار، شليك گلوله متوقف مي شود و پس از عبور پره مجدداً شليك انجام مي شود. اساسي ترين و در عين حال ساده ترين بخش اين مكانيزم هم يك صفحه ي كوچك دايره اي داراي دو زائده بود. زائده ها در محلي تعبيه شده بود كه روبروي پره ها باشد و حين چرخش يك اهرم را جابجا كند. اين اهرم باعث متوقف شدن شليك مي شد. با كمك اين مكانيزم، به دليل امكان نشانه گيري بهتر و صرفه جويي در مهمات، هواپيماهاي جنگي فوكر سلطان بلا منازع آسمانها در جنگ جهاني اول شدند و اين برتري تا پايان جنگ جهاني اول ادامه داشت.

نتيجه ي اخلاقي
  در هواپيماهاي نظامي امروزي سيستمي وجود دارد به نام «HUD» كه مخفف «Head Up Display» است. يعني نيازي نيست خلبان يك چشمش به صفحه ي علايم باشد  و يك چشمش به سايت نشانه گيري بلكه با نگاه به «HUD» قادر است تمام اطلاعات را يكجا مشاهده كند.


جديداً سيستم «HUD» در هواپيماهاي مسافربري نيز استفاده شده است. در يك كلام، كار «HUD» چيزي نيست مگر تبديل اطلاعات فضاي سه بعدي پرواز به يك صفحه ي دو بعدي ساده. يعني همان ابتكاري كه آنتوني فوكر حدود 100 سال پيش انجام داد.


شايد تا چند دهه ي ديگر عمر عملياتي هواپيماهاي فوكر در جهان به پايان برسد، اين هواپيماها از آسمان برچيده شوند و به مرور هواپيماهاي مسافربري فوكر فراموش شوند، اما جنگنده هاي آلماني جنگ جهاني اول نام پر افتخار طراح خلاق خود «آنتوني فوكر» را تا ابد زنده نگاه خواهند داشت.



مراجع

*The fokker triplane, Imrie A., Arms and Armour Press, 1992.
*Bullets between the Blades, Air Force Magazine, 2008
*http://www.vrcurassow.com/2dvrc/sscuracao/fokplesman/timeline.html
*http://www.fiddlersgreen.net/models/Aircraft/MoraneSaulnier-Bullet.html
www.airliners.net

***********************